آسمان امروز فریادزنان نشان داد که دیگر خسته شده است" خسته از سکوت...
عاشقانه چشمها رو بر ناممکن ها بست و
حرفای دل را در قالب اشک از گونه های خشکیده اش سرازیر کرد.
با خروش سیل اشک، سکوت شکست" دیگر صدای هق هقش ایستادن نمی داند.
ضربه های دلگیر قطره ها بر شیشه ی منزل دل ، خاموشی از دل تاریک میگیرید.
بیچاره...
در درون سوخته اش چه سخنها که نداشته و ما غافل از این همه درد.
دردهایش به وسعت خودش بزرگ بوده و از دیده ها پنهان...
ولی بنازم که" چه صمیمانه درد دل خالی کرد.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حرف دل این حقیر ، ،
برچسبها:
تاريخ : یک شنبه 27 مهر 1393برچسب:چه صمیمانه درد دل خالی کرد"حرف دل این حقیر,,,"گونه های خشکیده اش "خسته از سکوت"خروش سیل اشک, | 19:7 | نویسنده : سیامک | نظر بدهید